PVX را می توان به راحتی در برگ های سیب زمینی وادراتی و غده های خفته و جوانه زده با سرولوژی، با استفاده از کیت های تجاری ELISA یا میکروسکوپ ایمونوالکترونی تشخیص داد.
آزمایشهای انتشار در آگار را میتوان هم برای تشخیص و هم برای تعیین روابط سویه استفاده کرد، اما ویریونهای PVX باید به آنتیژنهای محلول تفکیک شوند، که با سهولت بیشتری به محیط آگار مهاجرت میکنند.
سیب زمینی در ارتباط با سایر گیاهان زراعی عمده در دسترس بودن منابع ژنتیکی و ژنومی، “نسبی ضعیف” در نظر گرفته شده است. مطالعات ژنتیکی و ژنومی اولیه در Solanaceae به شدت نسبت به گوجه فرنگی تعصب داشت، به درستی به عنوان یک گونه مدل برای Solanaceae، با وجود اندازه ژنوم مشابه با سیب زمینی مشاهده شد.
جامعه تحقیقاتی سیب زمینی شاهد توسعه سریع منابع و ابزارهای گسترده ژنومی بوده است. پروژههای جداسازی ژن مبتنی بر نقشه منجر به توسعه چندین کتابخانه ژنومی بزرگ برای سیبزمینی کشتشده دیپلوئید و تتراپلوئید و چند خویشاوند وحشی کلیدی شدهاند.
توسعه مجموعههای بزرگ EST سیبزمینی و پلتفرمهای ریزآرایه، منعکسکننده تولید منابع مشابه برای گوجهفرنگی است که منجر به دادههای توالی ژنی فراوانی برای جامعه تحقیقاتی Solanaceae شده است.
یک استراتژی جهانی نقشه برداری فیزیکی سیب زمینی ایجاد شده است و به عنوان الگویی برای توالی ژنوم سیب زمینی عمل می کند. با توجه به وضعیت پیشرفته زیست شناسی و بیوشیمی غده، برخی از فناوری های جدیدتر، به ویژه بیان و پروفایل متابولیک، شروع به تأثیر عمیقی بر درک ما از زیست شناسی سیب زمینی کرده اند.
سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) یک محصول اصلی همه کاره با داستان منحصر به فرد و تاریخی مهم اهلی کردن است. سیب زمینی که تقریباً 10000 سال پیش در ارتفاعات آند سرچشمه می گیرد، از آن زمان به تمام قاره ها با طیف وسیعی از شرایط آب و هوایی، از مناطق معتدل تا مناطق گرمسیری، گسترش یافته است.
اهلی کردن سیب زمینی در آمریکای جنوبی آغاز شد، جایی که سیب زمینی در زمین های مرتفع در بسترهای مرتفع کاشته شد تا از آسیب سرمازدگی محافظت شود. در ابتدا، سیب زمینی های کشت شده با شرایط روز طولانی سازگار شدند، اما پس از هیبریداسیون با یک گونه وحشی به شرایط روز کوتاه تبدیل شدند.